چرا خامنه ای رئیسی را برگزید؟

8/12/2021

سرانجام نمایش انتخابات و مراسم تحلیف و تنفیذ پایان گرفت و ابراهیم رئیسی، جلاد قتل عام زندانیان سیاسی، رئیس جمهور و ویترین نظام شد. از این پس، رژیم همه تبعات و پیامدهای منفی این انتصاب را چه در داخل ایران و چه در صحنه خارجی پرداخت خواهد کرد.

سوال مهمی که باید پاسخ داد این است که چرا رژیم با آگاهی از پیامدهای منفی این انتصاب، چنین تصمیمی گرفت و برای حل کدام چالش و پاسخ به کدام نیاز رئیسی را ویترین نظام کرد؟ هنگام پاسخ به این سوال مهم نباید بهای سنگینی که رژیم برای رئیس جمهور شدن یک جلاد می پردازد را تقلیل داده یا نادیده بگیریم. اگر زدن ماسک اعتدال و کسب مشروعیت دروغین برای رژیم اهمیتی نداشت، در این چهل و دو سال نمایش انتخابات را برگزار نمیکرد و امثال خاتمی یا روحانی و ظریف ویترین نظام نمی شدند. نمایش دموکراسی و دیپلماسی لبخند، دستمایه اصلی رژیم برای فریب مردم و کاهش فشارهای سیاسی در داخل و همچنین، فریب جامعه بین المللی و کاهش فشارهای خارجی بوده است. پس رژیم آگاهانه دست به انتصاب رئیسی و قبول پیامدهای منفی آن زده است.

بنابراین، چرا رژیم ناچار به پرداخت این بهای سنگین شده است؟ درست است که رژیم با چالش های متعدد و مرگباری روبرو است و برای مقابله با آنها نیاز به چاره جویی دارد، اما، مهمترین خطری که نظام را تهدید می کند قیام مردمی و در نتیجه سقوط رژیم است. رژیم با ورشکستگی اقتصادی روبرو است، در منطقه بشدت ضعیف شده و موقعیت اش در لبنان، سوریه و عراق بسیار شکننده است، مخارج هنگفت حضور منطقه ای، دست رژیم را بسته است و در صحنه بین المللی نیز با تحریم و انزوا روبرو است اما فوری ترین اولویت رژیم، مقابله با خطر قیام مردمی است.

برخی از کارشناسان معتقدند که اگر رژیم در مذاکرات هسته ای نرمش به خرج داده و با دستیابی به یک سازش، حتی موقتی، به منابع مالی دست یابد، میتواند با بهبود وضع اقتصادی، تنش های اجتماعی و خطر قیام را کاهش دهد. اگر این تحلیل درست بود، رژیم باید هفت ماه پیش با آمریکا به سازش می رسید و لااقل این فرصت را از دست نمی داد. اما، رژیم کش دادن مذاکرات و دریافت امتیازات نیم بند از آمریکا را برای خودش خطرناک می بیند زیرا نشان دهنده ضعف و عقب نشینی ولی فقیه و کلیت رژیم است و در شرایط قیام می تواند مردم را جسورتر کند. از طرف دیگر، این دور از مذاکرات با بده بستان های دوره اوباما متفاوت اند و رژیم بایستی امتیازات دیگری نیز برای رفع برخی از تحریم ها بدهد و عقب نشینی ها نیز پیام ضعف و واماندگی رژیم را ارسال می کنند و در شرایط کنونی برای رژیم خطرناک اند.

بنابراین،  نگاه رژیم  به چالش ها و نحوه مقابله با آنها، با نگاه معمول و مرسوم در دیگر کشورها متفاوت است و برای درک رفتار رژیم باید اولویت هایش را درک کرد.

برای درک بهتر این مسئله یعنی اولویت های رژیم ، به عملیات تروریستی ناموفق رژیم در فرانسه و دستگیری اسدالله اسدی نگاه کنیم، در آن زمان رژیم در مقابله با ترامپ و تحریم های آمریکا، دست به دامان اروپا شده بود و تلاش میکرد با استفاده از این شکاف، مانع خروج آمریکا از برجام و یا بازگشت تحریم ها باشد. اما در همان زمان برای عملیات تروریستی بزرگ در خاک اروپا نقشه میکشید. عملیاتی که میتوانست بسیار مرگبار بوده و پیامدهای هولناک دیپلماتیک و بین المللی برای رژیم داشته باشد. اما، درست است که برای رژیم، عدم خروج آمریکا از برجام و عدم بازگشت تحریم ها مهم بود، اما برای رژیم، عملیات تروریستی و قدرت نمایی به منظور روحیه دادن به نیروهای خودی و ارعاب مردم در حال قیام ایران ضرورتی مهمتر از مسائل مالی و فروش نفت بود و در اولویت قرار داشت.

در مورد انتصاب رئیسی هم باید درنظر داشت که رژیم با آگاهی کامل از پیامدهای داخلی و خارجی آن، برای حل چالش اصلی و فوری یعنی مقابله با خطر سرنگونی، این مسیر را انتخاب کرده است. راه حل رژیم نیز برای مقابله با خطر قیام، از یکطرف، یکدست کردن ساختار قدرت و انسجام داخلی رژیم، تقویت نیروهای حامی نظام یعنی سپاه و بسیج و نیروهای ارزشی است و از طرف دیگر، آمادگی برای سرکوب بیشتر و گسترده تر در همه ابعاد جامعه ایران.

پیشنهاد وزارت کشور به احمد وحیدی، فرمانده سابق نیروی قدس که نقش درجه اول در طراحی و اجرای عملیات تروریستی در سراسر جهان و ایجاد و تقویت گروههای شبه نظامی وابسته به رژیم در منطقه داشته است، در همین رابطه معنا پیدا میکند. وی در مقام وزیر کشور، فرماندهی کل نیروی انتظامی و یگان ویژه که نقش عمده در سرکوب قیام داشته اند را به عهده خواهد گرفت.

انتخاب خامنه ای به معنای آن نیست که در پیشبرد سیاست های مورد نظر خود یعنی سرکوب تمام عیار و خاموش کردن آتشفشان خشم مردم موفق خواهد شد. در گفتارهای دیگر در مورد دلایل ناموفقیت رژیم توضیح خواهیم داد اما، تا آنجا که به رژیم مربوط میشود، سیاست اصلی دولت رئیسی تحت امر خامنه ای سرکوب بیشتر است و در این امر بسیار جدی است.